مجموعه کتاب صوتی کامل و بی نظیر محدودیت صفر
+
⭕️ هدیه ما به شما :مجموعه ای از محتوای برگزیده ۶ کتاب پاکسازی به روش هواوپونوپونو در یک فایل پی دی اف. ◼️ ۲۰۳ صفحه [متن + عکس]
روش اسرارآمیز دست یابی به فراوانی و ثروت وسلامتی وآرامش وفراتر از این ها
در مورد پاکسازی کوانتومی به تکنیک
هواپونوپونو روش جذب آرامش و ثروت
زندگی را بدون مرز تجربه کنید
محدودیت صفر (روش اسرارآمیز بومیان هاوایی برای دستیابی به فراوانی، سلامتی، آرامش و فراتر از اینها …) عنوان کتابی است از جو ویتال
این کتاب ترجمهای است از Zero limits: the secret Hawaiian system for wealth، health، peace، and more، c2007.
موضوع اصلی این کتاب موفقیت است.
ویتالی در این کتاب آنچه را که اصول مهم روانشناسی، علمی و معنوی ارائه میکنند، در سادهترین شکل ممکن آورده است. وقتی تمام این حیطهها را در اصول اساسیشان خلاصه کنید، به اصول به اصول بسیار سادهای میرسید؛ تنها پاسخ به چالشهای زندگی، عشق و قدردانی است. این کتاب را بخوانید، چرا که یادآور واقعیت و تواناییای است که در شما وجود دارد
جو ویتالی: آیا روشهای جذب، جملات تاکیدی، تجسم، قصد، حس کردن، ای اف تی، و…همواره نتیجه داده؟ اکثراً گفتند نه و برای اکثریت جواب نداده بود. آن روشها اسباب بازی ایگو بوده تا فکر کنید این شما هستید که اختیار را در دست دارید.
آزموده را آزمودن خطاست.خودِ بنیانگذار آمده گفته در فیلم راز ما اشتباه گفتیم به مردم.هنوز عده ای از ما به این روشها چسبیدم.
نظر مولف کتاب
دکتر جو وایتلی نویسنده کتاب محدودیت صفر معتقد است که با رجوع به درون خود و پذیرش صد در صدی مسئولیتها وهمچنین با رسیدن به محدودیت صفر یعنی جایی که هچگونه محدودیتی وجود ندارد میتوان اکثر مشکلات را حل کرد و این کار را توسط روش هو اپونو پونو بیان میکند. حالت صفر را که درآن هیچ محدودیتی وجود ندارد میتوان به عشق خالص تفسیر کرد.
درباره ی کتاب
بگذارید این طور بگویم: هر کسی عینکی دارد که دنیا را از پشت آن میبیند. تمامی مذاهب، فلسفه ها، درمانها، نویسنده ها، سخنرانان، اساتید دنیا را از طریق چهارچوب ذهنی خاصی درک می نمایند. در این کتاب می آموزید که چگونه عینک جدیدی بزنید که از همه ی عینک های دیگر بهتر باشد. وقتی هم که در این کار موفق شوید به جایی میرسید که آن را محدودیت صفر می نامیم.
هو اوپونو پونو فرایند دست برداشتن از انرژیهای سمی درون و اجازهٔ تأثیر دادن به افکار، گفتار، کردار و اعمال الهی است به طور خلاصه به معنی درست کردن اشتباهات، فرایند استغفار، توبه و تحول است.
مسئولیت پذیری
همیشه می دانستم که “مسئولیت کل” به این معنی است که من مسئولم برای همه ی کارهایی که انجام می دهم و هر آنچه که فکر می کنم . به نظر من همه ی مردم در مورد “مسئولیت کل” این طور فکر می کنند: ما مسئول آنچه انجام می دهیم هستیم نه آنچه که انجام می شود!
به طور کامل مسئولیت همه چیز در زندگی خود را بر عهده بگیرید. باید مسئولیت صددرصد زندگی خود را بپذیریم بدون هیچگونه استثناء بهانه و یا راه گریزی.
مسئولیت کامل یعنی پذیرش همه چیز حتی افرادی که همراه با مشکلاتشان به زندگی شما وارد میشوند، چون مشکلات آنها مشکلات شما نیز هست، آنها در زندگیتان حضور یافتهاند و اگر مسئولیت کامل زندگی خود را بپذیرید باید مسئولیت کامل آنچه را هم که آنان تجربه میکنند قبول کنید.
بخشی از کتاب محدودیت صفر
من در آگوست سال ۲۰۰۴ در غرفه ای که در گردهمایی سالانه ی انجمن ملی هیپنوتیزم کاران برپا شده بود کار می کردم. از گفت وگو با مردم، خودگردهمایی، انرژی و تبادل اطلاعات جاری در آن لذت می بردم، اما از اتفاقی که آن روز سرآغازش بود، از معجزه ای که زندگی ام را زیرورو کرد بی خبر بودم.
دوستم مارک ریان ( ۱۶) با من در غرفه کار می کرد. او یک هیپنوتراپیست است و بسیار روشنفکر، کنجکاو، دارای فن بیان خوب و در کاوش زندگی و اسرار بی شمار آن، از قدرت تحلیل بسیار بالایی برخوردار است. ما اغلب ساعت ها به گفت وگو می نشینیم. از قهرمان هایمان در درمانگری می گوییم، از میلتون اریکسون ( ۱۷) تا روحانی های نه چندان معروف. در لابه لای یکی از همین گپ و گفت ها مارک با پرسیدن آن سئوال غالفگیرم کرد:
« تا حالا چیزی در مورد درمانگری که بدون اینکه مردم را ببیند شفایشان می داده چیزی شنیده ای؟ »
یکه خوردم! من از روح درمانی و درمان از راه دور چیزهایی شنیده بودم، اما به نظر می آمد که مارک دارد از چیز دیگری صحبت می کند.
« روان شناسی که می گویند یک بخش پر از مجرم های روانی را شفا داده، بدون اینکه حتی یکی از آنها را ببیند. »
« چطور این کار را کرده؟ »
« ظاهرا از روش شفادهی بومی های هاوایی که اسمش هواوپونوپونو است، استفاده می کرده. »
پرسیدم: « هواو…چی چی؟ »
چندین بار از مارک خواستم تا آن کلمه را تکرار کند. تا آن زمان چنین واژه ای به گوشم نخورده بود. مارک چیز زیادی از ماجرای آن شفا یا نحوه ی انجام آن نمی دانست. اعتراف می کنم که کنجکاو بودم بیشتر بدانم. این را هم بگویم که باورش کمی برایم سخت بود. فکر می کردم بیشتر شبیه افسانه های بومی هاست تا واقعیت. « شفا دادن مردم بدون دیدن شان؟ آره خودشه! افسانه ست. »
مارک حرف هایش را با داستانی ادامه داد. او گفت: « شانزده سال در جست وجوی خودم در کوه شاستا در کالیفرنیا زندگی کردم. در آنجا دوستی به من دفترچه ای داد که هرگز فراموشش نمی کنم، کاغذهایی سفید با نوشته های آبی، مقاله ای در مورد این شفاگر هاواییایی و روش منحصر به فردش. برای سال ها، بارها و بارها آن مقاله را خواندم. مقاله توضیح دقیقی درباره ی کاری که آن شفاگر انجام داده نمی داد، فقط می گفت که او با روشش مردم را شفا می داده. »
پرسیدم: « مقاله الان کجاست؟ » می خواستم آن را بخوانم.
مارک گفت: « هر چه می گردم نمی توانم پیدایش کنم. اما انگار چیزی در درونم به من گفت که در موردش با تو صحبت کنم. می دانم که حرف هایم را باور نمی کنی، اما من هم به اندازه ی تو شگفت زده ام. من هم می خواهم از او بیشتر بدانم. »
یک سال از گفت وگوی من و مارک گذشت. من در طول این ماه ها، به طور پراکنده در اینترنت به دنبال ردپای درمانگر اسرارآمیز گشتم. مسلما مطالب زیادی در مورد درمان از راه دور بود، اما می دانستم که روش هاواییایی ها این طور نیست. گویی مقرر بود بفهمم که در این نوع از شفادهی، فاصله ای نیست و مهم تر و بالاتر از همه اینکه من طرز نوشتن واژه ی هواوپونوپونو را نمی دانستم. چطور می توانستم در اینترنت دنبالش بگردم، پس رهایش کردم.
اما مارک در گردهمایی بعدی هیپنوتیزم در سال ۲۰۰۵ دوباره موضوع آن درمانگر را مطرح کرد. من به او گفتم: « نه اسمش را می دانم، نه نوشتنش را بلدم. خب، نتوانستم چیزی راجع به آن پیدا کنم » .
مارک خیلی خوب از پس موقعیت های جدید برمی آید. پس پیشنهاد داد که هر دو، کارهایمان را کنار بگذاریم. ما لپ تاپ را درآوردیم، به اینترنت وایرلس وصل شدیم و شروع به جست وجو کردیم. طولی نکشید که سایت اصلی هواوپونوپونو به آدرس www.hooponopono.org را پیدا کردیم. من کمی بیشتر جست وجو کردم و چند مقاله هم یافتم. آن مقالات به من شمه ای از آن چه می خواستیم واردش بشویم دادند.
تعریفی نیز از هواوپونوپونو پیدا کردیم که می گفت:
هواوپونوپونو فرآیندی است برای رها کردن انرژی های سمی درون، تا بتوانید تاثیر افکار، گفتار، اعمال و فعالیت های الهی را ببینید.
اصلا منظورش را نمی فهمیدم. پس بیشتر جست وجو کردم و به این مطلب برخوردم:
« هواوپونوپونو به زبان ساده یعنی اصلاح و تصحیح غلط. بر اساس باور یونانیان باستان، افکار به وسیله ی خاطرات دردناک گذشته، آلوده می شوند. هواوپونوپونو راهی است برای آزاد کردن انرژی افکار و اشتباهات دردناکی که منجر به عدم تعادل و بیماری می شوند. »
بله، جالب است اما این دقیقا یعنی چه؟
همچنان که در سایت در جست وجوی اطلاعات در مورد روان شناس اسرارآمیزی بودم که افراد را بدون دیدن آنها شفا می داد دریافتم که شکل به روزی از هواوپونوپونو وجود دارد که هویت سازی از طریق هواوپونوپونو ( اس.آی.تی.اِچ ) ( ۱۸) نام دارد.
سعی نمی کردم وانمود کنم که از این روش سر درمی آورم، مارک هم همین طور. پس با همکاری هم به کاوش ادامه دادیم.
لپ تاپ مان مانند اسبی بود که با آن در این سرزمین وحشی می تاختیم و در جست وجوی جواب ها پشت سر هم تایپ می کردیم.
در این بین به مقاله ای برخوردیم که مساله را برایمان کمی باز کرد:
هویت سازی از طریق هواوپونوپونو: ما به طور صددرصد، مسئول مشکلات مراجعه کنندگان مان هستیم.
دکتر ایهالیاکالا هولن و چالرز براون
در روش های سنتی حل مساله و شفادهی، درمانگر کار خود را با این رویکرد آغاز می کند که منبع مشکل در وجود مراجعه کننده است، نه در وجود درمان گر. او معتقد است که وظیفه اش این است که به مراجعه کننده در حل مشکلش یاری رساند. آیا ممکن است این دیدگاه، حرفه ی شفادهی را به بن بست کشانده باشد؟
یک درمانگر برای اینکه در حل مساله مفید واقع شود باید مشتاق باشد تا تمامی مسئولیت خویش را در به وجود آمدن مشکل، به گردن بگیرد. این بدین معناست که باید بپذیرد که ریشه ی اصلی مشکل، وجود افکار غلط در خود اوست، نه در فرد مراجعه کننده. به نظر می آید که درمانگرها متوجه نیستند که هر بار که مشکلی پیش می آید خودشان هم آنجا حضور دارند.
وقتی درمانگر خودش را به طور صددرصد مسئول به وجود آمدن مشکل بداند، خود را مسئول تمام و کمال حل آن نیز خواهد دانست. او با استفاده از روش به روز شده ی هواوپونوپونو که توالی ای از توبه، بخشش و کیمیاگری است و توسط کاهونا ( ۱۹) نالاماکو سیمئونا ابداع شده می تواند افکار غلطی را که در وجود خودش و فرد مراجعه کننده است، به کیمیایِ افکارِ مملو از عشق بدل کند.
اشک در چشمانش موج می زند. چال های عمیق، اطراف لب هایش را احاطه کرده، سینشیا به نرمی آهی می کشد و می گوید: « نگران پسرم هستم. دوباره سراغ مواد مخدر رفته. » همچنان که او داستان دردناکش را بازگو می کند، شروع می کنم به پاک کردن افکار غلطی که در من است و به صورت مشکل در او پدیدار شده، همچنان که افکار غلط در وجود درمانگر، خانواده، اقوام و اجداد او با افکار دوست داشتنی جایگزین می شود، در افکار شخص مراجعه کننده، خانواده، اقوام و اجداد او نیز دگرگونی حاصل می شود. روش به روز شده ی هواوپونوپونو فرصتی برای درمانگر فراهم می کند تا بتواند از طریق ارتباط مستقیم با منبع مادر که قدرت کیمیاگری افکار باطل را به عشق داراست شفا ببخشد.
ناگهان چشم هایش خشک می شوند. چال های عمیق صورتش سطحی تر می شوند. او لبخندی می زند و خورشید آرامش در صورتش طلوع می کند. می گوید: « نمی دانم چرا، ولی حالا احساس بهتری دارم » . من هم نمی دانم! جدی می گویم. زندگی یک راز سربسته است، جز روح الهی که به همه چیز آگاه است. من به همین بسنده می کنم و از عشق که تمام موهبت ها از سوی او جاری ست قدردانی می کنم.
در حل مساله به روش هواوپونوپونو، درمانگر ابتدا هویت و ذهن خود را می گیرد و آن را با منبع مادر ( چیزی که دیگران عشق یا خدا می خوانند ) ارتباط می دهد. وقتی ارتباط برقرار شد درمانگر از عشق درخواست می کند تا افکار غلطی را که در درون خود اوست و نخست به صورت مشکل خودش و بعد مشکل در فرد مراجعه کننده نمود پیدا نمود پیدا کرده، اصلاح کند.
این در واقع فرآیند توبه و درخواست بخشایش از طرف درمانگر به سوی روح الهی است.
لطفا مرا به خاطر افکار غلطی که در درونم دارم و باعث ایجاد مشکل نه تنها برای من، بلکه برای مراجعه کننده ام شده ببخش.
روح الهی در جواب توبه و درخواست بخشش درمانگر، فرآیند اسرارآمیزِ کیمیاگری افکار باطل را آغاز می کند. طی این ارتباط روحی، روح الهی ابتدا احساسات منفی ای را که منشا مشکل بودند خنثی می کند. این احساسات می تواند انزجار، ترس، عصبانیت، سرزنش و یا سردرگمی باشد.
سپس روح الهی انرژی های خنثی شده ی این افکار را آزاد می کند تا فکر، خالی، صفر و به معنای واقعی کلمه، آزاد و رها شود. حالا که فکر، خالی و آزاد است عشق الهی خود را در آنها می دمد. در نتیجه شفاگر، نو می شود و عشق او تصفیه!
آموزش درمانگری به روش هواوپونوپونو با یک سخنرانی رایگان دو ساعته آغاز می شود. در این سخنرانی حضار با این مساله که چطور افکار درون آنها به صورت مشکلات جسمی و روحی، روانی و عاطفی، ارتباطی و مالی در زندگی خودشان و خانواده هایشان، اقوام و اجدادشان، همسایگان و دوستان و آشنایان شان بروز می کنند آشنا می شوند. ما در دوره های آموزشی مان به افراد می آموزیم که مشکل چیست، دقیقا در کجاست و آنها چطور می توانند با استفاده از بیش از بیست وپنج فرآیند حل مساله، مشکلات گوناگون را حل نموده و از خود بهتر مراقبت کنند. تاکید اصلی این آموزش ها بر اساس پذیرش صددرصد مسئولیت اتفاقات زندگی و حل آنها توسط خود فرد است.
اعجاز فرآیند به روز شده ی هواوپونوپونو این است که شما در هر لحظه نگاه جدیدی به خود خواهید افکند و هر بار که این روش را به کار می برید، معجزه ی تازگی آفرین عشق را تجلیل خواهید نمود.
من با این بینش زندگی کرده و با دیگران تعامل می کنم:
۱ ) دنیای بیرون من، انعکاس افکار درون من است.
۲ ) اگر افکارم سرطان زا باشند، واقعیت بیرونی ام نیز دچار سرطان می شود.
شود.
۳ ) اگر افکارم بی عیب و نقص باشد واقعیتی مملو از عشق خلق خواهم کرد.
۴ ) من مسئولیت خلق دنیای بیرونم را برعهده دارم.
۵ ) من به طور صددرصد مسئول اصلاح افکار سرطانی ام هستم، افکاری که در من واقعیت بیمارگونه را خلق می کنند.
۶ ) چیزی به عنوان آن بیرون وجود ندارد همه چیز در درون من است.
من و مارک مقاله را خواندیم. برایمان سئوال بود که شفاگری که ما به دنبالش می گشتیم کدام یک بود. چارلز براون یا دکتر هولن؟ نمی دانستیم و نمی توانستیم حدس بزنیم. اصلا این مورنا که مقاله از او سخن می گوید کیست؟ این هویت سازی از طریق هواو…چی چی یعنی چه؟
پس به خواندن ادامه دادیم.
چند مقاله ی دیگر پیدا کردیم که مشعل راه مان شد. به جملات افشاکننده ای برخوردیم: