کتاب صوتی «سلامتی کامل» اثر «دیپک چوپرا» است. . این کتاب در مورد شناخت بهتر شخص از بدن خود به‌منظور درمان بیماری است. در توضیحات پشت جلد آمده است: «بعد از آنکه تیپ بدنی خود را از طریق آزمونی که در فصل اول کتاب آمده است، تشخیص دادید، میتوانید با پیروی از روشهای طرح‌شده به تعادل و سلامتی کامل دست یابید.»
در توضیحات ناشر آمده است: «ممکن است بتوان گفت که معنویت و پزشکی دست در دست یکدیگر حرکت می‌کنند؛ زیرا هر دو به جوهر حیات احترام می‌گذارند، اما چگونگی آشنایی دکتر دیپاک چوپرا و سایر همکاران پزشک او با علم پزشکی به این شکل نبود.
چوپرا که متخصص غدد مترشحه است، از هندوستان به آمریکا آمد و در سال ۱۹۷۰ در نیوجرسی مشغول به کار شد. دیری نگذشت که در بوستون در بیمارستان مموریال نیوانگلاند شروع به کار کرد. او که از محدودیت‌های پزشکی غربی ناراحت و دلگیر بود، به ریشه‌های پزشکی در هند روی آورد و به مطالعه‌ی آیورودا مشغول شد.
اما چوپرا در همین‌جا متوقف نشد، او در جست‌وجوی علم و آگاهی، مطالب متعددی را از اقصی نقاط جهان مطالعه کرد که از جمله می‌توان به نوشته‌های اینشتین، بلیک، مولانا، بهاگاوادگیتا، انجیل، قرآن، لائو تژو، و تاگور اشاره کرد.
کتاب حاضر با ارائه‌ی آزمون‌هایی برای شناسایی تیپ بدنی خود به شما کمک می‌کند که از طریق مدیتیشن، رایحه‌درمانی، موسیقی‌درمانی، حرکت‌های ورزشی و بالاخره برنامه‌ی غذایی مناسب نوع بدن خود، به تعادل و سلامتی کامل دست پیدا کنید.» کتاب حاضر را انتشارات «صفی علیشاه» منتشر کرده است.
دیپاک چوپرا
دیپاک چوپرا پزشک و نویسنده‌ای معروف و ماهر است که تاکنون حدود ۱۰ میلیون نسخه از کتابهای وی به ۳۰ زبان مختلف دنیا ترجمه و به فروش رفته‌است. وی با بسیاری از بزرگان و مشاهیر دنیا دوستی نزدیکی دارد و در زمینه‌های مختلف به آن‌ها مشاوره می‌دهد. او به خاطر ترویج طب روحانی در میان مردمان کشورهای مختلف شهرت فراوانی دارد.
زندگی‌نامه دیپاک چوپرا
“دیپاک چوپرا” در ۲۲ اکتبر سال ۱۹۴۶ در “دهلی‌نو” چشم به جهان گشود. او فرزیند نخست “کریشان چوپرا” پزشک متخصص قلب است که در هند به خاطر مهارت بالایش زبانزد بوده‌است. او همچنین یک برادر کوچکتر نیز دارد. دیپاک در دوران دبیرستان آرزویش این بود که وقتی بزرگ شد هنرپیشه یا روزنامه‌نگار شود. اما در همان زمان‌ها با خواندن یکی از داستان‌های مطرح آن دوران به قلم “شینکلار لوئیس” به پزشک شدن علاقه‌مند شد. در این کتاب زندگی پزشکی به تصویر کشیده شده بود که یک قهرمان و نجات‌بخش بیماران ناامید بود. وی شروع به تحصیل در رشته‌ی پزشکی کرد و بعد از فارغ‌التحصیلی در این رشته به مدت ۶ ماه در یکی از روستاهای دورافتاده‌ی هندوستان به پزشکی و مداوای بیماران پرداخت. پس از آن در سال ۱۹۷۰ زمانی که تنها ۲۴ سال سن داشت به همراه همسرش “ریتا” به آمریکا مهاجرت کرد و کار خود را در یک بیمارستان شروع کرد. بیمارستان نیاز به پزشکانی داشت که بتوانند جایگزین پزشکانی شوند که برای جنگ جهانی به ویتنام اعزام شده بودند. نخستین وظیفه‌ی او بعنوان یک پزشک در آن‌جا صدور گواهی فوت یک بیمار بود و چوپرا طبق گفته‌ی خودش در یکی از کتاب‌هایش خیلی زود دریافت که پزشک شدن ، ارتباط چندانی با شفای بیماران و شاد کردن آن‌ها ندارد. وی پس از ۱۱ سال در سال ۱۹۸۱ به دهلی‌نو بازگشت و با دکتر “تریگونا” ملاقات کرد. چوپرا درباره‌ی او میگوید : «تریگونا تنها با گرفتن نبض یک شخص می‌توانست از تاریخچه‌ی بیماری‌های وی در گذشته ، حال و آینده باخبر شود. چوپرا در “آیودورا”، طب کهن هند، مهارت بسیاری داشت و تریگونا وقتی از دوستان چوپرا شنید که او پزشکی متبحر است در آمریکا، پس از گرفتن نبض وی توصیه‌هایی برای مراقبه به او کرد. اما چوپرا به نصایح وی گوش نداد و پشت سرهم قهوه می‌خورد و روزی یک پاکت سیگار می‌کشید. سپس وقتی دریافت با پیروی از دستورات طب سنتی هند می‌تواند از میزان فشارهای عصبی خود بکاهد ، تمرینات “تی.ام” را شروع کرد و با مطالعه‌ی فراوان پیرامون تأثیر تی.ام ظرف مدت ۲ هفته توانست استعمال سیگار و مشروب را کنار بگذارد. در سال ۱۹۸۵ با “ماهاریشی ماهش پوکی” بنیان‌گذار و رهبر تی.ام ملاقات کرد و ساعات زیادی با وی درباره‌ی آیورودا به مصاحبه پرداخت. پس از آن با کمک وی یک کلینیک پزشکی آیورودایی تأسیس کرد و ریاست آن را برعهده گرفت و تا سال ۱۹۸۷ به فروش محصولات بین‌المللی ماهاریشی در این حوزه پرداخت و ثروت هنگفتی کسب کرد و پس از آن کار نوشتن را آغاز کرد و در سال ۱۹۸۹ کتاب “شفای کوانتومی” را منتشر کرد. در سال ۱۹۹۱ کتاب “زندگی بدون قید و شرط” را نوشت که خلاصه‌ی آن کشف توان رسیدن به آرزوها بود و در یک برنامه‌ی پرطرفدار تلویزیونی برای توضیح این کتابش حاضر شد و اندکی بعد از حضور در این برنامه ظرف یک روز ۱۳۰۰۰۰ نسخه از این کتاب به فروش رسید و عکس وی روی جلد مجله‌ای معتبر به چاپ رسید. در سال ۱۹۹۳ او حس کرد که اکنون زمان تغییر فرارسیده‌است و همراه همسر و فرزندانش راهی شهری در ایالت “کالیفرنیا” شد و در آن‌جا سکنی گزید.وی در مرکز بهداشت “شارپ” مشغول به کار شد و پس از مدت کوتاهی مدیر اجرایی پزشکی ذهن بدن در این شرکت شد و از آن زمان مطالعات فراوانی در خصوص تأثیر روشهای درمانی طب آیورودایی برای بیماری‌های مختلف از جمله کلسترول ، وزن بالا و استرس انجام داده‌است.سپس چوپرا توانست مرکز بهزیستی “چوپرا” را با امکانات بسیار عالی در مرکز شهر افتتاح کند. وی هرگز اقدامی برای اخذ مدرک پزشکی خود نکرده و می‌خواهد به دور از فضای آموزشی و تحقیقات علم پزشکی زندگی کند. بنابراین عنوان “دکتر” را از ابتدای اسم خود برداشت. وی در حال حاضر به ادبیات داستانی و نوشتن رمان روی آورده‌است و همچنین چندین شرکت را تأسیس کرده. در ضمن یک وب‌سایت بسیار موفق دارد که برای اعضای آن هرروز صبح یک قانون جهان‌شمول متفاوت را توضیح می‌دهد.
نویسندگی و ساختار کتابهای دیپاک چوپرا
چوپرا بیش از ۴۰ کتاب نوشته‌است که مباحث آن‌ها شامل معنویت ، ذهن ، بدن و سلامتی میباشد که او در کتاب‌هایش سعی دارد ارتباط بین این ارکان را باهم بیش از پیش نشان دهد و در زمینه‌ی طب سنتی هند نیز مهارت‌های فراوانی دارد. او همچنین چندین رمان و مجموعه‌ی اشعار معنوی از هندوستان و نیز ایران نوشته‌است.
نقد مثبت و منفی و تأثیرات دیپاک چوپرا
چوپرا امروزه جایگاه ویژه‌ای را در میان رهبران جنبش‌های معنوی نوپدید به خود اختصاص داده‌است. سابقه‌ی چوپرا آشنایی و تربیت وی در مکتب رهبران معنوی سرآغازی برای تشکیل یک جنبش پویای معنوی برای جهان غرب به‌شمار می‌رود. آشنایی او با فرقه‌های معنوی درمانگر باعث می‌شود رویکرد تطبیقی به یافته‌های جدید پزشکی را در پیش گیرد. بنیادی‌ترین بحث چوپرا در نظام سلامت انسان ، ارتباط ذهن و بدن ، همچنین تأثیرگذاری شدید ذهن بر بیماری‌ها و روند پیری‌ست. از تأثیرگذاری وی همین بس که در سال ۱۹۹۹ مجله‌ی “تایم” نام وی را در لیست چهره‌های تأثیرگذار و قهرمان‌های قرن ۲۰ ذکر کرده‌است.
جملات برگزیده دیپاک چوپرا:
– سعی نکن رودخانه را هدایت کنی.
– انسان‌ها تمایلات خود را فراتر از خیر جمعی قرار می‌دهند.
– موفقیت وقتی حاصل می‌شود که افراد با هم عمل کنند؛ شکست به تنهایی اتفاق می‌افتد.
– بی‌هیچ دلیلی خوشحال باش، مثل یک کودک. اگر برای دلیلی خوشحال باشی، دچار دردسر هستی؛ چون که ممکن است آن دلیل از تو گرفته شود.
– هر وقت وسوسه می‌شوی که به شیوه‌ای قدیمی عمل کنی، از خودت بپرس که می‌خواهی اسیر گذشته باشی یا پیش‌قدم آینده.
